با توست که در امتداد بودن جاری می شوم
مهربانی دستانت تنهایی ام را در آغوش می گیرد
ماه را پنهان کن
آسمانم باش
بگذار خواهش چشم ها
از گونه هایم سرازیر شود
نگاهم کن
ببین چگونه بهار بر پیکرم می پیچد
و عشق در بلاتکلیفی دستانم
هستی ام را بی رحمانه بر باد می دهد...
لیلا
5 فروردین 1389
دو داستان
۵ سال قبل
این روزهادیگر خاکستری نمی نویسی و بهار به اشعارت درود می فرستد.
پاسخحذفلیلا جانم سلام