۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

از خاطرم عبور می کنی
بی صدا
نرم
پر شتاب
حضورت را جشن می گیرم
دست افشان
پای کوبان
خنده کنان
از لا به لای دیروزها
امروز را بنا می کنی و
در آغوشت
فردا را دوباره پیدا می کنم
و دنیا انگار بر شانه های تو بنا می شود ...

لیلا
4 فروردین 1389

۱ نظر:

  1. زیبا زیبا زیبا مثل همیشه.

    ولی «و دنیا انگار بر شانه های تو بنا می شود» کمی از شعر کنده می شود. البته احساس من اینگونه است .

    لیلا جان سلام

    پاسخحذف

برایم بنویس