نگاهت آویزان گوشواره هایم
از رفتن می گویی و
هزار درد بی درمان
دهانت از دروغ های بزرگ گیلاس می چیند
و آغوشت طعم فراموشی را تکرار می کند
محبوب من
ای خنیاگر غریب
داستان هایت را به دیگری بفروش
دیگر حرف هایت را به یک ارزن نمی خرم !
لیلا
تیرماه نود
دو داستان
۵ سال قبل
سلام. مثل همیشه لذت بردم. پاینده باشین
پاسخحذف