خاطرات درخت را
با تنم پیوند می زنم
تا هر جا که باشی
باز به دستهایم باز گردی
و خیال آشیانه را دوباره زنده کنی
واژه ها با نام تو معنا می شوند
که شب را میهمان آسمان می کنی و
رقص هزار ستاره ی غماز را
به ویرانه ی بسترم می کشی
و من هر جا که باشم
در رویایت پرسه می زنم
تا کوچه باغ نگاهت پر سایه شود
و باور کنی هزار سال هم که نباشی
من تولد شعرم را با خیال آغوشت دوباره جشن مي گیرم
لیلا
بهمن هشتاد و نه
دو داستان
۶ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
برایم بنویس