۱۳۹۰ دی ۱۶, جمعه

از راه به بیراهه ام ببر
به دخمه های تاریک تنت
به خستگی های خاموش پیرهنت
من کهنه آبروی زن های دی روز
و بی حیایی لکاته زن های امروز را
زیر پاشنه های بودنم له می کنم
و دلم ، که گفتی بودی
هم قواره احساست نیست را
به چوب حراج می زنم
بیا ببین
این جا
در این گوشه از خراب آباد
زنی آواره از جنس خاک
با ننگ و داغ هزار یاد
به انتظارت نشسته است

لیلا
شانزده دی نود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برایم بنویس