۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

آوازهای مرا هیچ پرنده ای بلد نیست
و آنقدر خوب می خوانم که قناری ها را شرمسار می کنم!
حکایت فخر فروشی نیست
داستان دلدادگی ست.
آنقدر عاشقانه هایم صادقانه اند
که آسمان از شنیدنش به سختی می بارد!
و بی تابی هایم برایت
آرام ترین آب های زمین را
به اقیانوس های پر تلاطم بدل می کند!
کنارم آرام دراز کشیده ای
و انگار خورشید همین نزدیکی هاست
و ماه و ستاره و هر چه زیبایی ست
در این سو و آن سو به پیکرت تعظیم می کنند
به تو ایمان می آورم
گویی که پیام آور آخرینی!

لیلا 16 تیر 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برایم بنویس