هان و هان آسیاب به نوبت !
خنده های تلخ امروز تو
شوری اشک های فردای من
این بهت حیرت آور که بختک وار چسبیده گلویم را
روزهاست که سردی فاصله ها را تکرار می کند و
خاطراتمان را که ترد بود مثل سیب سبز
با صد مصیبت به باغ آرزو پیوند می زنم
با تنم اما چه کنم ؟
زخم های کلامت هزار پاره اش کرده اند
این روزگار
روزگار ناکامی ست
دیگر به زبان نگاه هم نجوا نمی کنیم
از تکه های صدامان رودهای خون جاریست
دلتنگی ها را عاشقانه جشن می گیریم و
خنده را در تاریک ترین پستوی خانه پنهان می کنیم
هان و هان آسیاب به نوبت !
در چه زمانه ای عاشق شدیم
در چه روزگاری پیر می شویم
فکرم چه درد می کند
از شانه هایم حسرت می چکد
و تو با قایقت از جزیره ام دور می شوی ...
لیلا
جمعه دهم مهر ماه هشتاد و هشت
دو داستان
۵ سال قبل
همایش بزرگ خواجه ی شیراز به سخنرانی دکتر سلاجقه در باب پدیدار شناسی زمان در شعر حافظ با تکیه بر نظریه زمان در آرای سنت آگوستین .
پاسخحذفزمان : 19/07/88 ، ساعت : 10 الی 12
مکان : تهران - میدان امام حسین - خیابان دماوند - مجتمع دانشگاهی ولیعصر - تالار شهید باکری .
خط فاصله منتظر شماست .
سلام. دلم عجیب گرفت...
پاسخحذف