۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

به کدامین آغاز ایمان بیاورم
در روزگاری که فصل ها یکسره خا کستری اند
انگار آفتاب با زمین قهر کرده که
کوه های یخی جای پونه های وحشی روییده اند...
در سرزمینی که نهنگ ها
در امتداد ساحل غربت جان می دهند
طنین خنده ی موج از جان صدف ها به گوش نمی رسد...
شب ها بلند و ماه هم چه بی رمق
گویی ساعت شب قطبی رسیده است ...
به کوچه نگاه می کنم - به انتهای رفتنت -
انگار اینهمه دلتنگی در رثای تو بوده است...

لیلا
آبان 88

۱ نظر:

  1. لیلا خانم عزیز
    ممنون از لطف شما. خوشحال شدم که شما هم خانم آوسلندر را ترجمه کرده اید. میبخشید که ناشناس برایتان ترجمۀ شعری از آوسلندر را نوشتم. قصد خاصی نداشتم. راستش کمی خجالتی ام و با دنیای مجازی از نوع دیجیتالیش زیاد حشر و نشری ندارم. ترجمه هایتان موفق هستند و شعرهایتان هم صمیمی و دلنشین.
    با سلام و با آرزوی بهروزی و تندرستی برای شما
    حسین منصوری

    پاسخحذف

برایم بنویس