مرا از ایوان خیالت پرت کن
باغچه ی دستانت دوباره در آغوشم می گیرند!
من آن نازک ترین پروانه ی رنگین خواب های تو ام
که خال های نگاه ات زیباترم کرده اند !
نگاه کن پرنده ای که از سر شانه ات پرید
بهار خنده های من بود که در نبودنت
غمگین ترین سرودهای پاییز را گریست!
خورشید خسته ی آسمان وجودم
در التهاب نفس هایت دوباره سوزان شد!
و سبزی چشمان خواب آلود مست ات
خشکیده لبهای شعرم را دوباره رویان کرد
تحمل پنهان شدن پشت اشک ها را ندارم
کهکشان این فاصله را شهاب باران کن!
لیلا
31 شهریور 1388
دو داستان
۵ سال قبل
سلام لیلا جان
پاسخحذفممنونم بابت حضورت.
شعرت خیلی خوب شروع شده بود ، نسبت برقرار بود و از نوع دوست داشتنی ش هم بوداما کم کم آماده شد تا وارد فضایی بشه که با باقی شعرت همخوانی نداره(منظورم سطر 7/8/9/10 هستش)این چهار سطر خیلی دچار تتابع اضافات هست.از این نوع ترکیبات دوری کن. ترکیب سازی راحت ترین روش برای شعر نوشتن هست که البته دیگه به اون صورت کاربرد نداره.
اما تونستی دوباره در دو سطر آخر شعرت کار رو خوب و عالی جمع کنی.
سطر سوم رو یک نگاهی بکن، ببین اصلن ایجاز رعایت نشده. اگر می نوشتی :
پروانه ی خواب های تو ام
فرقی می کرد با اون جمله ی طولانی و پر از ترکیب؟
یکم خسیس باش توی خرج کلمات.
ولی در کل شروع و پایان شعرت ، باعث می شه که کسی دست خالی از اینجا نره.
موفق باشی
لیلا رضایی
سلام
پاسخحذفاز اينكه به دانوش لطف داريد سپاسگزارم.
خوشحالم كه به وب ما سرزديد. لينك وبلاگ شما را به زودي در دانوش مي گذارم. چند اثر ديگرتان را نشاني دانوش بفرستيد.
سردبير دانوش