۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

طلوع یا غروب
چه فرقی می کند وقتی آسمانم را
به تماشا ننشسته ای
چه خورشید باشم چه ماه
دور از نگاهت
سیاره ای متروک و سردم
که سال هاست از منظومه ی روشنی ها دور افتاده ام ...

لیلا
30 نوامبر 2009

۴ نظر:

  1. Leila Djan
    Für die Menschen , die Dich lieben, bist Du die Sonne . Wir schauen Dich an...leuchte doch für uns

    Deine Wenigkeit

    Haideh

    پاسخحذف
  2. سلام و سپاس از حضور گرمتان.. دور از نگاهت
    سیاره ای متروک و سردم
    که سال هاست از منظومه ی روشنی ها دور افتاده ...براستی چه رازی است در کلمات که باعث پیوند عواطف و احساسات دو نفر می شود دو مخاطب خاص و عامش فرقی نمی کند همین که دو نظر به یک جا خیره می شوند و یکی می بنند دوست دارم واژگان زیبای شما را که به سادگی پیاده می شوند و بسیار عمیق می نشینند بدرود

    پاسخحذف
  3. تا انجائیکه میدانم در سینه ی تمام لیلا ها خودشید طپنده ای است که نیاز چندانی به خورشید منظومه ی آدمها ندارد و این به واقع در سطر سطر شعرهایت مستتر است و قابل احساس
    توئی که از آنسویش چهره میچرخانی به همدلی نازنین
    . من انگشتان یخ زده ام را با حرارت شعر های تو گرم میکنمو آنقدر محو واژه هامیشوم فراموش می کنم بگویم :
    سلام

    پاسخحذف
  4. لیلای عزیز، خیلی این شعرت زیباست، برایت یک کهکشان خورشید آرزو میکنم.
    با سلام
    حسین

    پاسخحذف

برایم بنویس