۱۳۹۰ آبان ۲۴, سه‌شنبه

دلم به بوی درد آغشته است
دستانت به بوی دلم
فاصله ها آنقدر بزرگ شده اند
که بر حرمت چشم شوریده اند
قسم خورده بودم
رویا در استخوان بپرورانم
و یادت را
در یاخته ها تکثیر کنم
باور نداشتم اما
این روزها مریم ها فراموش کار و
زهدان حافظه ها سترون است
بگذار بی قراری در دلت دست و پا بزند
و زخم هایت جوانه کنند
تا فراموش کنی
خاطره ها را مثله کردم
و لب هایم را به سیاه مست سکوت بخشیده ام...

لیلا
24آبان 1390

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برایم بنویس