از سطری به سطر دیگر
واژه ها از دستانم لیز می خورند
هزار فعل صرف نشده
به من می خندند
انگار مفعول بی واسطه هرگز ندیده اند.
بی رمق روی کاغذ نشسته،
درگیر فاعل های ناشناخته ام
مبهوت صفت های برترین
درگیر قیدهای همیشه ام.
نقطه های سرگردان این گوشه ، آن سو
و من که لبریزم از سوال های بی علامت
تو را به حرمت نانوشته ها
و آبروی افسانه ها
رها کن خیالم را، رها
بگذار دوباره بنویسم.
لیلا
سی ام آبان 1390
دو داستان
۵ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
برایم بنویس