تو هنوز اینجایی
هراس ات را به باد بسپار
موعدت به زودی فرا می رسد
آسمان قد می کشد زیر علف
و رویاهایت به نا کجا آباد سقوط می کنند.
هنوز میخک خوشبوست
هنوز پرنده می خواند
و تو عاشق می شوی هنوز
و کلامت را هدیه میدهی
تو هنوز اینجایی
باش آن گونه که هستی
ارزانی کن هر آنچه که داری
ترجمه ی آزاد از شعر تو Du bist noch da از Rose Ausländer
دو داستان
۵ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
برایم بنویس