بوی تنت
تنهایی اتاق را پر کرده ست
و ماه نبودنت را پشت پنجره در آغوش می گیرد.
چه التهابی به دیوارها می بخشد طرح شانه ات
و اینهمه رنگ که از چشمانت به زمین ریخته.
در خنده ات چه رازی نهفته ست
که آبشار را به خانه ام می آورد؟
لیلا 9 خرداد 1388
دو داستان
۵ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
برایم بنویس