گردوى تازه رسيدهاى است ماه
بگذار براى تو بشكنم،
كف دريا پنير است
بگذار براى تو قاچش كنم،
آفتاب، آفتاب است حيف و
تخممرغ طلا نيست
براى تو سرخش كنم.
بر نيمكت ساحل
من و باد گرسنه
كه غير بلعيدن من
ميل به چيزى ندارد
(شمس لنگرودی)
خواستم شما را با لذت خواندن این شعر از مجموعه ی ملاح خیابان ها شریک کنم !
دو داستان
۵ سال قبل
besyar por mana soroode shode va besyar ziba entekhab gardide nemidanam be yad che kasi in sherha ra mikhani va ya misoraee tanha va bozorgtarin arezooyam inast ke hargez barayat rafeeghe nime rah nabashad
پاسخحذفhaman dooste ghadimi o hamishegi