۱۳۸۸ فروردین ۴, سه‌شنبه

تابلوی زیبایی دارم دوستش دارم زیاد.
سالهاست به هر کجا که رخت می کشم با من است و
همیشه آن را جایی می آویزم که زیاد ببینمش از تماشایش دل نمی کنم.
تابلو از چهار قطعه موزاییک کوره پخته شده تشکیل شده
سالها پیش در سفری به ایران در مغازه ای به نام پنجه طلا که در آن همیشه می توان زیبایی ها را پیدا کرد کشف کردم.
در نگاه نخست دلم را ربود و مادر بی درنگ آ ن را به من هدیه کرد.

زنی را می بینم که بر روی زانوانش نشسته سرش را کمی خم کرده هلال ماه را در دست دارد و
آن را به مردی که رو به رویش ایستاده پیشکش می کند
ستاره ها متن تابلو را پوشانده اند - شب است -!
با اینکه اجزای صورت هیچ کدام به تصویر کشیده نشده است
من اما عشق را در چشمان زن و شیفتگی مرد را به وضوح می بینم !
و صدای زن را که زمزمه می کند:
ماه را از آسمان به خانه ات آورده ام
روشنایی شب ها ارمغانت
چراغ آسمان چلچراغ خانه ات !

۱ نظر:

  1. Ensan-ha motefavetann
    man age toe in vaziat boodam har vaght be oon tabloo negah mikardam tanha MADARAM be zehnam mioomad ke chetor zogh karde mikhast mano khoshhal kone

    toe Eshgh hamash harf az Gozasht-o Isar hast
    vase hamin adam-e Khod-khah azash farari o tarsan hast
    :(
    hatta vaghty ham ke ye bar be dast avordesh hazere ba har chizi mo-a-vezash kone

    پاسخحذف

برایم بنویس