۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

خنده های من از سکوت تو سهمگین تر است
و فاصله ها زمان را به بلندای دیوار چین تبدیل کرده اند.
شب در انتهای کوچه ی رفتن کمین کرده و
بی شرمی دوری ها حوصله ام را بی تاب میکند.
من از نرسیدن به انتها می ترسم
و تو فرجام ام را تاب نمی آوری.
صبور باش نازنینم !
حوصله ات را با ماه قسمت کن
و عاشقا نه ها را تا نهایت ستاره بخوان
تو در اندیشه ام سماع می کنی
و من در شعر های نخوانده ات تکثیر می شوم
مرا به خنده هایم وا مگذار
سکوت ات را به تنهایی ام ببخش !

لیلا
31 آگوست 2009

۲ نظر:

  1. نرو، مرا به حال مگذار...
    سلام. بسیار زیبا بود.

    پاسخحذف
  2. بر بیکران اقیانوس فاصله
    از سرزمین تو،سرزمین دل زده از خورشید، تا سرزمین من،زمین در حسرت پولاکی از نور
    آسمان سکوت، سایه انداخته
    سایه ای به رنگ تنهایی
    نازنینم تو نور باش تا از اقیانوس فاصله تا از آسمان بلند سکوت عبور کنی
    نغمه های عاشقانه سرا و زمان را با فاصله پیوند ده .

    پاسخحذف

برایم بنویس