۱۳۸۸ خرداد ۱۱, دوشنبه

آن روز که گفتی
''لیلا شرابخانه نکن ان دو چشم را ''
هرگز فکر می کردی که عاشقت شوم؟
حالا نزدیک تر از همیشه
زیر پوستم نشسته ای
و به جاری رگها زل می زنی
و من از چشم هایت که
شراب می نوشند بی آنکه مست شوند
نشانی تاکستان ها را می گیرم
و از لبهایت می پرسم
چرا نامم را در انزوای کوچه ی متروک پنهان کرده ای؟

لیلا 11 خرداد 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برایم بنویس