زمان در انحنای فاصله ی من و تو
ایوب وار به تجربه ی صبوری میرود
وسعت دوری و
تلخی بی هم نشستن
در ابعاد قلب هامان بی قراری می کند.
تو از رفتن من می ترسی و
من از نرسیدن تو بیزارم.
جدایی را به نام می خوانیم و
در رویا بیدارمی شویم.
حکایت رفتن من
روایت آمدن توست
و ثانیه ها به پایداری ما می خندند...
لیلا 18 خرداد88
دو داستان
۵ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
برایم بنویس