ذرات عشق را که سال هاست گم شده اند
در آغوش لبریز از بهارت دوباره پیدا می کنم
رنگین کمان چشمانت
پاداش همه رنج های زندگی ست
و دستانت همچو میزبانی صمیمی
کبوتران تشنه ی خیالم را آب می دهند
دریای سینه ات با آن همه صدف های مهربان
چه سخاوتمندانه کشتی سرگردان گونه هایم را پناه می دهد
و گرمای حضورت
تن پوش روزهای سرد تنهایی من است
که نجاتم می دهد از یخبندان این سرزمین سرد!
لیلا 15 خرداد 1388
دو داستان
۵ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
برایم بنویس