۱۳۸۸ تیر ۳, چهارشنبه

در راه بودم
در جستجوی نهانی ترین راز هستی
که ناگهان
طرح تو در برابرم مجسم شد
و دریافتم
که زیبا ترین قصه ها تویی
آوایی در باد
مرا به تو می خواند
آسیمه سر به تو پیوستم
رازی در میان نیست
تو هستی
و زندگی هست ...

لیلا 2 تیر 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برایم بنویس