مدرسه راهنمایی سلمان فارسی -کلاس اول راهنمایی
تازه واردم.به کلاس پا می گذارم. هیچکس را نمی شناسم.
با تردید و ترس به اطراف نگاه می کنم !
نمیدانم باید کجا بنشینم. که نگاهمان به هم می افتد. ردیف اول وسط نشسته
صورتی شبیه دخترکان ترکمن دارد و نگاهی مهربان و معصوم
با نگاهش تردیدها کم رنگ تر می شوند به سمت نیمکت ردیف اول می روم
و این آغاز یک دوستی است.
آنقدر به من نزدیک است که اگر حتی یک روز نباشد دلم برایش تنگ می شود
خواهری می شود که هرگز نداشتم
عاقل است و صبور.
مهربان با روحی لطیف.
حرفش ورد زبانم می شود
رازدارم . بهترینم.
با هم رشد می کنیم.
قد می کشیم. زن می شویم.
با هم عاشق می شویم با هم گریه می کنیم با هم از کودکی به جوانی می رسیم...
همیشه هست. همیشه می شنود درد دلهایم را. شریک خوشی هایم و مونس نا خوشی هاست.
همه کاری برای دوستی می کند...
گاهی قهری هم اتفاق می افتد ولی هیچکداممان طاقت نداریم دوری را. زود آشتی می کنیم!
حتی یک روزهم بی او سر نمی شود.حالا عضوی از خانواده ی ماست.
در نوزده سالگی وقتی هر دو در تالار وحدت به کلاس سولفج می رفتیم
سمت وسوی زندگی اش تغییر کرد.
وارد دنیای موسیقی شد
خیلی هم زحمت می کشید ...
موفق هم شد.سری در بین سرها بلند دارد.
مایه ی افتخار من است.
من هم به سوی دیگری رفتم...
با این همه رشته ی مهر گسسته نمی شود
هر کدام دوستان تازهای پیدا می کنیم اما هیچ کس جای او را در قلبم نمی گیرد
هر فرصتی را برای دیدارمی دزدیم.
همه ی لحظه های بی هم را بی کم وکاست برای هم می گوییم
بهترین دوست و مهربان ترین خواهران است.
و سینه اش آرامگاه رازهای ناگفته ی من .
وقتی غربت نشین می شوم
خاطرات دوستی مان شب های تنهایی یسیارم را تحمل پذیر تر می کند
وقتی به دیارآشنا سفر می کردم اولین کسی بود که به دیدارم می آمد.
و هنگام وداع تکه ای از قلبم پیش او می ماند.
همه ی اینها را گفتم چون باید از او می گفتم
چون قسمتی از زندگی ست
تکه هایی که زیاد دوستشان دارم
نوجوانی و جوانی!
سال هاست که نازنینم را کم دارم
به خاطر مردی و سوتفاهمی از من برید...
تا مدت ها گیج بودم.باورم نبود کسی بین ما قرار بگیرد
اما همیشه همان اتفاقاتی رخ می دهند که
حتی در رویا هم نمی بینیم!
خیلی وقت ها سخت دلتنگش می شوم.
جایش در زندگی ام خیلی خالی ست.
نهم اردیبهشت تولد ش است
و یکی از روزهای قشنگ دنیا.
امسال می خواهم دوباره پیدایش کنم
شاید دوباره راهی برای دوباره با هم رشد کردن بیابیم.
لیلا